پراکنده نوشت

- اینروزا کی یف خیلی سرد شده، امشب دمای هوا 10 درجه بالای صفر هست ، یعنی علنا پاییز که خوبه اول زمستون رو یاد ادم می اندازه....حالا تو این افت ناگهانی دما من دیشب یادم رفت پنجره رو ببندم و تا خود صبح یخ زدم و حوصله دراوردن پتو هم از چمدون نداشتم ، این شد که با حس سرماخوردگی روز رو شروع کردم و الانم با دو عدد قرص مسکن برای سر درد دارم می نویسم....

- یعنی واقعا خیلی مسخره اس ...خیلی...تو این قرن تو این عصر سر تیتر همه خبرها تو اکثر کشورها به دنیا اومدن نوه ملکه بریتانیا باشه...حالا هر روزه کلی بچه تو زایشگاه ها به دنیا میان ها...این یکی باید خبر فوری بی........بی....سی...و سییی ان ان و کلی سایت معروف خبری باشه(یکی نیست به من بگه ، از اون مسخره تر طرز نوشتن اسم ایناست تو وبلاگت، برای ملاقات نکردن دوباره اقا فیلی، اونم تو این دوره زمونه )اره داشتم می گفتم ، یه جا خوندم دکتر فلان که اسمشم یادم نموند که دکتر مخصوص ملکه هست و یه تیم قوی از پزشکای ز......نا....ن این تولد سلطنتی رو بهعده داشتن....اصلا دلم نمی خواست جای اون دکتر باشم...حالا هر چقدر هم دستمزدش باشه....از وقتی که دیدم خبر قطع شد و این خبر فوری اومد..ذهنم بهم ریخت....افکار در هم و برهمی اومد تو ذهنمم که اخرش به خود گفتم...من در کجای این جهان ایستاده ام.....

- خیلی از مخاطبام هنوز ادرس اینجا رو نمیدونن که امیدوارم بتونن پیدا کنن تا همینجا هم مدیون محبت بی پایان سارا کاتوزیان مهربان...الناز جرم شناس دوست داشتنی ....اقای رگبار عزیز و سراخر دوست محترم قدیمی وبلاگی من، دکتر ربولی ، هستم که با لینک دادن وبلاگم تو پست هاشون وسیله ای فراهم کردند که دوستای خوبم رو بتونم پیدا کنم....که هیمجا ازشون تشکر می کنم و امیدوارم بتونم محبت شون رو جبران کنم...

- امسال  روز تولدم خیلی یه جوری بود....اون از وبلاگم که خیلی حالم گرفته شد...بعدش هم بگذریم ولی شنیدن صدای دوستان مجازی که یکی یکی حقیقی می شدن خیلی لذت بخش و دلگرم کننده بود که با مهربانی تمام از ایران با من تماس گرفتن..همینجا از یسنای عزیزم و بهناز لاهیجی خوبم و الی دوست داشتنی تشکر می کنم که مهربانی و  محبتشون رو برای روز تولدم هدیه دادند....الناز  و سارا ی عزیز که تبریک نوشت داشتن تو وبلاگشون برام و همه شما دوستان خوبم که همینجا به من تبریک گفتید

امیدوارم بتونم روزی محبتتون رو جبران کنم....